چراغتپه
اهالي روستای چراغتپه سفلي شهرستان تکاب زمستان را به
سه قسمت تقسيم مي كنند كه عبارتند از:
1-چلّه بزرگ (بويوك چيلَّه)
2-چلّه كوچك (كي چيك چيلَّه)
3- ماه عيد (بايرام آيي)
1- چلّه بزرگ (بويوك چيلَّه)
از اوّلين روز زمستان چلّه بزرگ شروع مي شود و تا چهل روز از زمستان رفته ادامه پيدا مي كند. اوّلين شب چله ی بزرگ به نام « شب چلّه» و به اصطلاح محلی « چيلَّه گِجَه سی» معروف است.
مردم چراغتپه سُفلي، چند روز قبل از رسيدن چلّه و یا همان «شب چلّه» تدارك اين شب را مي بينند. يعني اين كه براي اين شب بايد يك چيزي بخرند تا افراد خانه، دور هم جمع شوند و زمستان را با خوشي و سلامتي انشاء الله شروع كنند.
براي اين منظور، اوّل سراغ میوه ی هندوانه را مي گيرند، چنانچه اگر هندوانه پيدا نكردند، دنبال تهيّه ی ميوه و شيريني مي روند و براي شب چلّه آماده مي نمايند. البتّه در كنار ميوه و شيريني، مقداري نيز، كشمش و خرما تهيّه مي نمايند و شب چلّه بعد از صرف شام، هندوانه و يا ميوه و شيريني را روي كُرسي مي چينند و با شادي و صرف شيريني و ميوه زمستان را شروع مي نمايند و از خدا خواستار، صحّت و سلامتي تمام اعضاي خانواده مي شوند. در شب چلّه، چنانچه اگر، پدر و مادر و يا ساير افراد خانواده با هم قهر باشند، آشتي مي كنند تا زمستان را تمام افراد خانواده با خوشي، شروع كنند. اگر چنانچه، يكي از افراد خانواده در مسافرت باشد، سعي مي كند، تا شب چلّه خودش را به خانه برساند تا در شب چلّه، تمام اعضاي خانواده، با هم و كنار هم باشند و با هم زمستان را شروع كنند. مردم روستاي چراغتپه سُفلي، چلّه بزرگ را «برادر بزرگ» مي نامند و در اين خصوص اعتقاد بر اين دارند که، برادر بزرگ هميشه، كمرو مي شود و بدين جهت، بسياري از كارهايي را كه از دستش برمي آيد، نمي تواند انجام بدهد و چلّه بزرگ هم كه «برادر بزرگ» است، زمستان را زياد سرد نمي كند و بدين جهت، چهل روز اوّل زمستان كه چلّه بزرگ است، زياد هوا سرد نمي شود و باران و برف كمتر مي بارد.
2- چلّه کوچك (كي چيك چيلَّه)
مدّت اين چلّه بيست روز است و بعد از تمام شدن چلّه بزرگ، از روز چهل و يكم زمستان شروع مي شود و تا شصت روز از زمستان رفته ادامه مي يابد. اعتقاد مردم روستاي چراغتپه سُفلي، بر اين است که چلّه كوچك، وقتي كه نوبتش مي رسد، به برادر بزرگ كه همان چلّه بزرگ است، مي گويد: برادر بزرگ، تو نتوانستي در عرض اين چهل روز كاري انجام دهي، حالا نوبت به من كه برادر كوچك هستم، رسيده است، ببين چطور اين بيست روز را سرد و سخت مي كنم تا آب جوش و غذاي مردم در داخل تنور يخ ببندد. من آن قدر، اين بيست روز را سرد می كنم تا دست پيرزن را، در حالي كه از ظرف روغن، روغن در مي آورد، يخ كنم، تا نتواند، روغن را از داخل ظرفش بيرون بياورد. مردم روستاي چراغتپه سفلي، مهمانی چلّه كوچك را به نوبت و از يك سمت روستا، مثلاً از طرف قبله و يا از محله بالا، شروع می کنند و هر روز چلّه كوچك در يك خانه مهمان مي شوند بدين طريق، چلّه كوچك مجموعاً در بيست خانه مهمان مي شود. اعتقاد مردم، بر اين است كه اگر يك روز هوا در چلّه كوچك بر خلاف روزهاي ديگر خوب و مناسب باشد، صاحب آن خانه اي كه چلّه كوچك در آن روز، مهمان آنها بوده، خوشرو هستند و بدين جهت، هواي آن روز، خوب و مناسب بوده است. چنانچه اگر يك روز هواي چلّه كوچك، خيلي سرد و سخت باشد، صاحب خانه اي كه چلّه كوچك، در آن روز مهمان آنها بوده، ترشرو هستند و بدين دليل هواي آن روز، سخت و سرد بوده است.
+++
+++
براي اين كه، در شمارش خانه ها و روزهاي چلّه كوچك اشتباه رخ ندهد روزهاي چلّه كوچك را به ترتيب
و از يك سمت و از خانه شماره يك آغاز می کنند تا اين كه، چلّه كوچك در خانه شماره بيست به پايان مي رسد.
سمتي كه يك سال، چله كوچك را از آن جا به خانه هاي مردم شروع شده، در سال ديگر آن، فرق مي كند
و از جهت ديگري چلّه كوچك را آغاز می کنند. البته گروهي معيّن، سمتهاي انداختن چلّه كوچك را
به خانه هاي مردم مشخص نمي كند. بلكه، سمتهاي انداختن چلّه كوچك به خانه ها، به ترتيب شروع مي شود و سالهاي بعد نيز آن معلوم مي شود. مثلاً اگر امسال از محلّه پايين بوده در سال بعد از محلّه بالا شروع مي شود.
3-ماه عيد(بايرام آيی)
بعد از تمام شدن چلّه بزرگ و چلّه كوچك، يك ماه به عيد نوروز مانده را، ماه عيد (بايرام آيي) مي نامند. در مورد آب و هواي اين ماه، اعتقاد دارند كه، از شدّت سرماي زمستان كم كم كاسته مي شود و زمستان رنگ و بوي تازه اي مي دهد. مردم، ديگر سرماي زمستان را از ياد مي برند و از اوّل اين ماه، مقدّمات عيد نوروز را تهيّه مي نمايند، از قبيل رويانيدن سبزه و سفيدكردن خانه و تهيّه عيدي و همچنين بردن عيدي به جاها و مناطق دور دست. چهارشنبه ی كوتاه و چهارشنبه ی آخر سال و همچنين جمعه ی آخر سال نيز، جزء ماه عيد مي باشند كه هركدام مراسم و آداب خاصّي دارند.
شب نشيني
شب نشيني معمولاً در شبهاي دراز زمستان انجام مي گيرد و معمولاً اين كار بعد از صرف شام صورت مي پذيرد. شب نشيني به دعوت قبلي صاحب خانه انجام مي گيرد و در بعضي از مواقع نيز شب نشينها، سرزده وارد خانه مي شوند. شب نشيني ممكن است همراه تمامي افراد خانواده انجام گيرد و اين مواقع در صورتي است كه صاحب خانه از فاميلهاي نزديك و يا همسايه باشد. البتّه خانواده هايي كه بچّه زياد دارند و ايجاد مزاحمت بيشتري مي كنند، ترجيح مي دهند كه ميزبان شب نشينها باشند، تا اين كه خودشان به شب نشيني بروند . خانواده هايي كه پيرزن و پيرمرد و يا مريض دارند، هيچ موقع به شب نشيني خانه ديگر نمي روند، بلكه از جاي ديگر به شب نشيني و به منظور احوالپرسي مريض آن خانواده، به خانه ی آنها مي آيند. شب نشيني در كنار كُرسي انجام مي گيرد و شب نشينها، كنار كُرسي مي نشينند و مشغول صحبت مي شوند و بچّه ها نيز دور پيرمردها و پيرزنها را مي گيرند و از آنها مي خواهند كه برايشان قصّه و چيستان بگويند و پيرزن ها و پيرمردها نيز براي آنها قصّه و چيستان مي گويند. بچّه ها، به همديگر قصّه مي گويند و چيستانهاي بچّه گانه را در ميان خودشان مطرح مي كنند. به طور مثال يكي از چيستانهاي بچّه گانه را مطرح مي كنم، مانند: به خانه و وسايل خانه نگاه مي كنند و يكي از وسايل خانه را در نظر مي گيرند و به آن عموميّت مي دهند و می گویند: « آن چيست كه در همه خانه ها وجود دارد. » بعد از مدتي، صاحب خانه از آنها پذيرايي مي كند و برای شب نشین ها «شب چَرَز» می آورند. شب چَرَز عبارت است از: مقداری سنجد، شيريني، قنادي، خرما و يا اين كه ميوه است كه مي آورند و روي كُرسي مي گذارند و از آنها پذيرايي مي كنند. البته، خانواده نيز، شب نشيني را به نوبت مي اندازند، و هر شب به نوبت به خانه ی يكديگر براي شب نشيني مي روند. پيرزن ها و پيرمردها، از زمان قديم براي حاضران صحبت مي كنند، از جنگل ها و نحوه ی زندگي مردم و نداشتن امكانات رفاهي امروزه و غيره تعريف مي كنند.
ضرب المثل
« قش گِدَر، اُزو قَرَه ليك، كُوموره قالار» زمستان مي رود، رو سياهي، به زغال مي ماند. برگردان: « زمستان تمام مي شود، ولي رو سياهي به زغال مي ماند.»
اين ضرب المثل در مورد كساني به كار مي رود كه، در موقع گرفتاري كسي، به او كمك نمي كنند و بالاخره شخص گرفتار، از گرفتاري، بدون كمك ديگران، رها مي شود و به كساني كه در موقع گرفتاري به او كمك نكرده اند، مي گويد:
« هَمَّه شَه بایرام شنبه یَه توشمَز» hamaša bâyrām šanbaya tošmaz. برگردان: هميشه عيد نوروز به شنبه نمي افتد.
كاربرد: در روستاي چراغ تپه سفلي، اين ضرب المثل در مورد كساني به كار مي رود كه هميشه در معامله منفعت مي كنند، ولي اگر يك بار ضرر و زيان ببينند، ناراحت مي شوند و مي گويند چرا ضرر كرديم؟!
« توي بيراميدی » toy bâyrāmidy هم عروسي اوست هم عيد اوست.
كاربرد: در هنگام سرسلامتي گفتن به خانواده ی كساني كه عمر زيادي داشته اند و فوت كرده اند، مي گويند، چرا نگران و ناراحت هستيد، الحمدلله زندگي خوب كرده و با نوه و نتيجه روزگار گذرانده است.
پيشواز عيد اهالي روستاي چراغ تپه سفلي يك ماه مانده به عيد نوروز با سر و سامان دادن خانه هايشان به پيشواز سال نو مي روند و براي اين كار فرش و گليم خانه را به رودخانه ی نزديك روستا مي برند و مي شويند. بعد از شستشوي وسايل خانه، ديوارهاي منزل خود را با گِل سفيد مي پوشانند تا همه چيز رنگ و بوي تازگي بگيرد و بعد از آن كه از امور منزل فارغ شدند، براي قوم و خويشان دور از محل زندگی خود، هدايايي مي فرستند.
چهارشنبه كوتاه
به چهارشنبه قبل از آخرين چهارشنبه سال اصطلاحاً «چهارشنبه کوتاه» یا كُولَه(kulâ) مي گويند. در اين روز خاص بعضي از اهالي مقداري از موي اسب و ساير حيوانات را كوتاه مي كنند.
چهارشنبه آخر سال عيدي دادن به نزديكان در شب چهارشنبه آخر سال يكي از برنامه هاي مردم در روستای چراغ تپه سفلی است. از ديگر مراسم شادي آور در اين زمان، پرتاب كردن توپ شمعي و روشن كردن بوته هاي آتش در پشت بام كساني است كه يكي از افراد خانواده شان را در سال قبل از دست داده اند. اين كار به خصوص به وسيله ريش سفيدان آبادي انجام مي شود. فال گوش ايستادن نيز يكي از مشغوليت هاي دختران جوان روستاست. عده اي از جوانان هم با مراسم شال اندازي لحظات شادي را مي گذرانند.
شال اندازي
اين مراسم در دو مرحله انجام مي شود: یكي در شب چهارشنبه ی آخر سال و ديگري در شب عيد. در هر نوبت مراسم شال اندازي بعد از غروب آفتاب شروع مي شود. شال اندازها كه اغلب كودكان و نوجوانان هستند، پارچه اي به طول دو، سه متر را از روزنه پشت بام به درون خانه اهالي محل مي اندازند و بدون سر و صدا منتظر مي مانند تا صاحب خانه شال را ببيند و درون آن خوراكي بگذارد. صاحب خانه با ديدن شال مقداري شيريني و نقل و تخم مرغ در آن قرار مي دهد و با صداي بلند مي گوید:
« آلله مطليبي يين ورسين » .
(āllāh matlâbÎn vârsin) برگردان: خداوند مرادت را بدهد!
يكي از اصول اين بازي ناشناس ماندن شال اندازهاست، ولي در مواقعي اگر صاحب خانه كنجكاوي كند و بخواهد آنان را بشناسد، بايد در شال هداياي ارزنده اي قرار بدهد.
جمعه آخر سال
بنا بر يك رسم قديمي، همه اهالي يا تقريباً اكثر آنان در شب جمعه آخر سال به قبرستان مي روند و با فاتحه خواني و خيرات براي درگذشتگان خود از خداوند طلب آمرزش مي كنند. عدّه اي هم ضمن تلاوت قرآن و راز و نياز، مقداري خرما، حلوا و نان محلّي به نام « اَردَک »(ardâk) تهيّه مي كنند و بين همسايگان تقسيم مي نمايند.
سياه برداري اين مراسم در شب عيد به مناسبت از سياه درآوردن خانواده متوفّي برگزار مي شود، آن هم به اين صورت كه عدّه اي از اهالي و آشنايان خانواده هاي عزادار به نام سياه برداران، در سيني بزرگي، آينه، شمع، شيريني و عكس متوفّي را قرار مي دهند و به خانه يك يك عزاداران محلّه مي روند و مقداري هم پارچه سفيد و چند كيسه خاكستر به همراه مي برند. در اين ديدار، سوگواران بعد از اصرار سياه برداران، به جاي لباس سياه، جامه سفيد مي پوشند و به قول معروف از عزا درمي آيند.
تحويل سال نو چند ساعت قبل از تحويل سال، اهالي روستاي چراغ تپه سفلی با يك كاسه يا قوري به مسجد محلّه مي روند. در آنجا قاريان قرآن تا قبل از تحويل سال در كنار تشت آب چهل بار سوره ی ياسين را قرائت مي كنند كه در اين منطقه به «چهل یاسین» شهرت دارد. بعد از سال نو هر يك از شركت كنندگان در مراسم و حاضران در مسجد، مقداري از آب تشت را برداشته و به خانه هايشان برمي گردند.
تعاون و همكاري در سال نو
در راستاي ديدار از خانواده هاي عزادار، چند نفر از ريش سفيدان كه در يك جا جمع مي شوند از فرصت استفاده كرده و با شور و مشورت، حمامي، چوپان، گاو چران و خادم مسجد را تعيين مي كنند. در بعضي مواقع نيز ممكن است، يكي از اماكن عمومي آبادي به تعمير و مرمّت نياز داشته باشد، در اين صورت درباره بازسازي و ميزان هزينه مورد نياز آن نيز تصميمات لازم گرفته مي شود. يكي ديگر از اموري كه در ايام نوروز در بين اهالي مورد مشورت قرار مي گيرد، رسيدگي به وضع مستمندان روستاست، كه معمولاً همه مردم در اين امر خير نيز شركت دارند.
دَروزَه اهالي چراغ تپه سُفلي به روز دهم فروردين اصطلاحاً « دَروزَه » مي گويند. در اين روز خاص آنان طبق باورهايي با نگاه كردن به اوضاع جوّي، وضعيّت آب و هوا را در سال جديد پيش بيني مي كنند. بعضي از مردم معتقدند اگر در روز دهم فروردين هوا صاف باشد و يا باران ببارد، سال خوب و باراني در انتظار آنهاست و تابستان معتدل و زمستان گرمي خواهند داشت. امّا اگر روز دهم فروردين، برفي باشد، زمستان طولاني، سخت و سردي در پيش دارند.
سنگ اندازي روز سيزدهم نوروز، گروهي از مردم ساكن چراغ تپه سفلي روانه رودخانه ی محل مي شوند تا با پرتاب كردن سنگ در رودخانه، درد و بلاي خود و خانواده شان را به آب بدهند و به اصطلاح از خود دور كنند. آنان با پرتاب كردن سنگ هاي متعدد به رودخانه مي گويند: « قادام، بالام، درد و بَلام، بو داشِنان بِلَه گِدسين»
gādâm, bâlâm, dard u balâm, bu dâšnân bela gedsyn.
برگردان: تمام درد و بلايم، درد و بلايم، همراه اين سنگ برود.
« دَدَه مين، نَنَه مين، قارداش باجي مين، قاداسي، بُونان بِلَه، گِدسين.»
dâdâmyn, nânâmyn, gârdâš bâjymyn, gâdâsy, bonân bela, gedsyn.
برگردان: درد و بلاي پدر و مادرم و برادر و خواهرم، همراه اين سنگ برود.
شهرستان تکاب، در شمال غرب ایران، واقع در جنوب استان آذربایجان غربی، همسایه شهرستانهای زنجان، بیجار و شاهین دژ از مناظر زیبا برخوردار است و هم دارای معادن غنی و منحصر به فرد در کشور و حتی جهان است. آثار باستانی «تخت سلیمان» دارای شهرت جهانی است. علاوه بر آن بطور اجمالی می توان از آثار باستانی و تاریخی این شهر به موارد زیر اشاره کرد :